با یکدیگر در یک خانه بودن. در یک خانه سکونت جستن. همنشینی: شهنشه پذیرا شد آن خانه را به همخانگی برد فرزانه را. نظامی روا دارد ازدوست بیگانگی که دشمن گزیند به همخانگی. سعدی. ، دوستی: با دو حکیم از سر همخانگی شد سخنی چند ز بیگانگی. نظامی. رجوع به هم خانه شود
با یکدیگر در یک خانه بودن. در یک خانه سکونت جستن. همنشینی: شهنشه پذیرا شد آن خانه را به همخانگی برد فرزانه را. نظامی روا دارد ازدوست بیگانگی که دشمن گزیند به همخانگی. سعدی. ، دوستی: با دو حکیم از سر همخانگی شد سخنی چند ز بیگانگی. نظامی. رجوع به هم خانه شود
همخانه. هم مسکن. که با یکدیگر در یک جا سکونت کنند. همنشین: از پی عدل و فضل شاهانه گور با شیر گشت هم خانه. سنائی. موش، مردم را همسایه و هم خانه است. (کلیله و دمنه). همخانه شوی به مهد عیسی رجعت کنی از اشارت جم. خاقانی. حنظل از معشوق خرما میشود خانه از همخانه صحرا می شود. مولوی. بخت این نکند با من سرگشته که یک روز هم خانه من باشی و همسایه نداند. سعدی. کی بود جای ملک در خانه صورت پرست رو چو صورت محو کردی باملک همخانه باش. سعدی. تو با دشمن نفس همخانه ای چه دربند پیکار بیگانه ای ؟ سعدی. حالیا خانه برانداز دل و دین من است تا در آغوش که می خسبد و هم خانه کیست. حافظ. - هم خانه عیسی، هم خانه مسیح، خورشید که با عیسی در یک آسمان است. (برهان). هر دو در فلک چهارم اند به اعتقاد قدما: نه خورشید هم خانه عیسی آمد چه معنی که معلول و حیران نماید؟ خاقانی. خورشید شاه انجم و هم خانه مسیح مصروع و تب زده ست و سها ایمن از مقام. خاقانی. ، ساکن. سکونت گزیننده: نیست جهان را چو تو هم خانه ای مرغ زمین را ز تو به دانه ای. نظامی
همخانه. هم مسکن. که با یکدیگر در یک جا سکونت کنند. همنشین: از پی عدل و فضل شاهانه گور با شیر گشت هم خانه. سنائی. موش، مردم را همسایه و هم خانه است. (کلیله و دمنه). همخانه شوی به مهد عیسی رجعت کنی از اشارت جم. خاقانی. حنظل از معشوق خرما میشود خانه از همخانه صحرا می شود. مولوی. بخت این نکند با من سرگشته که یک روز هم خانه من باشی و همسایه نداند. سعدی. کی بود جای ملک در خانه صورت پرست رو چو صورت محو کردی باملک همخانه باش. سعدی. تو با دشمن نفس همخانه ای چه دربند پیکار بیگانه ای ؟ سعدی. حالیا خانه برانداز دل و دین من است تا در آغوش که می خسبد و هم خانه کیست. حافظ. - هم خانه عیسی، هم خانه مسیح، خورشید که با عیسی در یک آسمان است. (برهان). هر دو در فلک چهارم اند به اعتقاد قدما: نه خورشید هم خانه عیسی آمد چه معنی که معلول و حیران نماید؟ خاقانی. خورشید شاه انجم و هم خانه مسیح مصروع و تب زده ست و سها ایمن از مقام. خاقانی. ، ساکن. سکونت گزیننده: نیست جهان را چو تو هم خانه ای مرغ زمین را ز تو به دانه ای. نظامی
توازن. تعادل. هم وزن بودن: کفی خاک با او چو کردند یار به هم سنگیش راست آمد عیار. نظامی. به هم سنگی خود مرا برمسنج که از اژدها بهمن آمد به رنج. نظامی. ، هم ارزش و همدرجه بودن. برابری: به هم سنگی خویش در روم و شام نیامد کسش در ترازو تمام. نظامی
توازن. تعادل. هم وزن بودن: کفی خاک با او چو کردند یار به هم سنگیش راست آمد عیار. نظامی. به هم سنگی خود مرا برمسنج که از اژدها بهمن آمد به رنج. نظامی. ، هم ارزش و همدرجه بودن. برابری: به هم سنگی خویش در روم و شام نیامد کسش در ترازو تمام. نظامی
هم سفره شدن. هم کاسگی. هم نشینی: کرد با او به خورد هم خوانی کاین چنین است شرط مهمانی. نظامی. به هم خوانی خود کنی سر بلند که خوان گردد از نازکان ارجمند. نظامی
هم سفره شدن. هم کاسگی. هم نشینی: کرد با او به خورد هم خوانی کاین چنین است شرط مهمانی. نظامی. به هم خوانی خود کنی سر بلند که خوان گردد از نازکان ارجمند. نظامی
توافق وتناسب وارتباط چندصدای مختلف درآن واحد. توضیح بشر سر رشته این علم را در طبیعت پیدا کردن و در صدد تکمیل و تدوین آن بر آمده تا علمی جداگانه شده است. اولین کنجکاوی انسان برای پیدا کردن هماهنگی اصوات در قرون وسطی شروع شده و رفته رفته ترقی کردن تاآنکه در قرن هفدهم میلادی تدوین شده و موسیقیدانهای بزرگ اروپایی قطعات موسیقی خود را بوسیله تکمیل این فن مقبول و پسندیده تر از ترکیبات سابق کردند. عنصر اصلی این علم توافقهاست و آنها چند نوت مختلف است که در یک آن با هم شنیده میشود. توافقها ممکن است از دو یا سه یا چهار یا پنج صدای مختلف تشکیل شود و دراین صورت توافقات دو صدایی و چهار صدایی و پنج صدایی موسوم میشود، اتحاداتفاق
توافق وتناسب وارتباط چندصدای مختلف درآن واحد. توضیح بشر سر رشته این علم را در طبیعت پیدا کردن و در صدد تکمیل و تدوین آن بر آمده تا علمی جداگانه شده است. اولین کنجکاوی انسان برای پیدا کردن هماهنگی اصوات در قرون وسطی شروع شده و رفته رفته ترقی کردن تاآنکه در قرن هفدهم میلادی تدوین شده و موسیقیدانهای بزرگ اروپایی قطعات موسیقی خود را بوسیله تکمیل این فن مقبول و پسندیده تر از ترکیبات سابق کردند. عنصر اصلی این علم توافقهاست و آنها چند نوت مختلف است که در یک آن با هم شنیده میشود. توافقها ممکن است از دو یا سه یا چهار یا پنج صدای مختلف تشکیل شود و دراین صورت توافقات دو صدایی و چهار صدایی و پنج صدایی موسوم میشود، اتحاداتفاق
دو یا چند تن که در یک خانه سکونت دارند (نسبت بهم) : کی بود جای ملک در خانه صورت پرست رو چو صورت محو کردی با ملک همخانه باش، (سعدی)، شوهر ، زن زوجه، یار رفیق. یا هم خانه (همخانهء) مسیح. آفتاب (زیرا بعقیده قدما آفتاب در آسمان چهارم است که مقر عیسی باشد)
دو یا چند تن که در یک خانه سکونت دارند (نسبت بهم) : کی بود جای ملک در خانه صورت پرست رو چو صورت محو کردی با ملک همخانه باش، (سعدی)، شوهر ، زن زوجه، یار رفیق. یا هم خانه (همخانهء) مسیح. آفتاب (زیرا بعقیده قدما آفتاب در آسمان چهارم است که مقر عیسی باشد)